داستان فیلم
داستان مردی که سعی می کند معشوق دوران کودکی خود را تحت تأثیر قرار دهد ، اگرچه ممکن است عاشقانه به نظر برسد ، اما اینطور نیست.
درباره فیلم
فیلم ترکی رجب ایودیک (به ترکی استانبولی: Recep İvedik) یک فیلم کمدی محصول سال ۲۰۰۸ سینمای ترکیه با بازی شاهان گوکباکار در نقش رجب است. در ادامه اکران موفق این فیلم تا کنون هفت نسخه در توالی این فیلم ساخته شدهاست. که در تمامی آنها بازیگر اصلی این سری فیلمها گوکباکار است که با بازی در این سری از فیلمها توانست بینندههای زیادی از سراسر جهان را به خود جلب کند. رجب ایودیک در یک هتل گرانقیمت در آنتالیا اقامت میکند تا عشق دوران کودکی خود را به دست آورد. این فیلم که در ۲۲ فوریه ۲۰۰۸ در سراسر ترکیه اکران عمومی شد و پرفروشترین فیلم ترکیه در سال ۲۰۰۸ بود. این فیلم در استانبول و آنتالیا، ترکیه فیلمبرداری شد. رجب ایودیک یک داستان کلی فیلم رجب ایدویک ۱، در مورد شخصی به نام رجب ایدویک بوده که سر راه خود یک کیف پول پیدا میکند. اولین واکنش رجب این است که صاحب آن را پیدا کند. او صاحب این کیف پول را در تلویزیون شناسایی میکند. صاحب کیف پول تورلیدر و اپراتور یک هتل است. رجب ماشین قدیمی خود را برداشته و برای پیدا کردن صاحب کیف پول از استانبول به آنتالیا حرکت میکند. در راه سفر او با آدمهای زیادی از جمله دختران نوجوان، جوانان و کامیوندارهای روانی برخورد میکند. همه چیز از آنجا شروع میشود که رجب به دو دختر نوجوان که ماشینشان خراب شده بود کمک میرساند، او با کمک کردن به آن دو، ماشین خود را ناقص میکند. رجب ماشین خود را از دست داده و مجبور میشود با دیگران راهی سفر شود. او در این راه با همسفران زیادی آشنا شده و در طول سفر خود تجربههای جالبی کسب میکند. وی پس از اتمام سفر خود به اپراتور هتل رجوع میکند و کیف پول را به او برمیگرداند. رجب برای انجام این کار خوب، از طرف صاحب کیف پول پاداشی دریافت میکند. پاداش رجب این است که او میتواند تا هر وقت بخواهد در آن هتل بماند. رجب در ابتدا از این پاداش امتناع میکند اما ناگهان با عشق قدیمی خود سیبل روبرو میشود. متأسفانه سیبل او را به یاد نمیآورد. رجب برای تحت تأثیر قرار دادن و به دست آوردن دل سیبل قصد دارد در آن هتل بماند. در فیلم دوم رجب ایدویک، مادربزرگ پیر رجب از او میخواهد تا به زندگی خود سر و سامان بدهد. او میخواهد نوهاش شغل مناسبی پیدا کرده و ازدواج کند. رجب به دنبال شغلها و حرفههای مختلفی میرود اما کارهایی که او پیدا میکند دوام زیادی ندارند. وی پس از چند روز فعالیت در آنها، اخراج میشود. در آن زمان یکی از فامیلهای رجب پیدایش میشود و ادعا میکند که شرکتی از طرف پدربزگشان به عنوان ارث به آنها رسیدهاست. بالاخره پس از تلاشهای زیاد رجب شغلی در آن شرکت به دست میآورد. شرکت در وضعیت خوبی است اما برخی از ژاپنیها از امضا کردن برخی از قراردادهای شرکت خودداری میکنند. تا اینکه رجب یک یونیفورم شبیه به یکی از اورگانهای مخصوص ژاپن را به تن میکند، این موضوع موجب میشود ژاپنیها برای امضای قرارداد قانع شوند. وقتی رجب توانست ژاپنیها را به امضای قرارداد شرکت وادارد، رئیس شرکت که همان فامیل رجب بود بسیار از او خشنود میشود. حالا که رجب از بیکاری فاصله گرفته و توانسته شغلی را برای خود دست و پا کند تنها آرزوی باقی مانده مادربزرگش دیدن ازدواج او است. او به همراه یکی از کارمندهای شرکت به نام علی کرم تلاش کرد تا زنی برای خود پیدا کند اما تلاشهای آنها منجر به موفقیت نشد. رجب برای برآورده کردن آرزوی مادربزرگش با علی کرم همدست میشود. آنها توانستند زنی را به عنوان همسر آینده رجب جا بزنند. به طوری که رجب و دختر جعلی جلوی مادربزرگش تظاهر میکردند که عاشق هم هستند. سرانجام مادربزرگ رجب با رسیدن به آرزوی خود فوت میکند. داستان این قسمت فیلم، بدینگونه است که رجب در غم از دست دادن مادربزرگش به سر میبرد و از آن پس بسیار گوشهگیر و افسرده شده. در همین زمان که او با افسردگی دست و پنجه نرم میکند، یکی از اقوام رجب به نام زینب به شهر استانبول آمده تا به دانشگاه برود. از آنجایی که رجب در آن شهر بزرگ تنها خانواده زینب به حساب میرود، زینب مجبور میشود چند ماهی را در خانه رجب زندگی کند. حالا که زینب به زندگی رجب آمدهاست او سعی میکند تا با انجام برخی از فعالیتها، افسردگی خود را از بین ببرد. این فعالیتها شامل تئاتر رفتن و ثبت نام برای کلاسهای کاراته است. هرچند که انجام این کارها موجب بهتر شدن رجب نمیشود. در فیلم رجب ایدویک ۴، رجب مربی فوتبال بچههای محله است. رجب از دوران بچگی خود در آن محله فوتبال بازی میکرد از آنجایی که محله آنها منطقه محروم حساب میشد رجب تصمیم گرفت در جهت ارتقای این محله تلاش کند. او از آنجایی که میدانست بچهها بسیار علاقهمند به فوتبال هستند تصمیم نهایی خود را گرفت. او تصمیم گرفت زمینهای فوتبال این منطقه محروم را بخرد اما مشکل اصلی اینجاست که هزینه خرید این زمینها بسیار بالا بوده و رجب توانایی خرید آنها را ندارد. بعد از تلاشهای بی فایده، رجب برای گرفتن وام از بانک درخواست میدهد اما موفق به گرفتن وام نمیشود. در پی این ماجراها رجب بهطور تصادفی در تلویزیون با آگهی مسابقهای در یک جزیره ناشناخته به ارزش ۵۰۰٬۰۰۰ لیر ترکیه روبرو میشود. ابتدا او قبول نمیکند به آن جزیره برود اما در اخر قبول و در مسابقه شرکت میکند در ابتدا اتفاقات خوبی برای رجب نمیافتد و به مشکلات زیادی برخورد میکند اما در طی مسابقه با شکست حریفان به جایگاه خوبی میرسد. با این اتفاقها ما صحنههای بسیار خندهدار و جذابی در این قسمت مشاهده میکنیم. داستان قسمت پنج این فیلم بدین صورت بوده: رانندهای که، در نزدیکی محله رجب زندگی میکند به صورت ناگهانی میمیرد. رجب با این اتفاق ناراحتکننده تصمیم میگیرد به یاد این راننده آخرین وظیفه او را بر عهده بگیرد. او باید ورزشکاران تیم ملی را به اسکوپیه، مقدونیه شمالی ببرد. اما ورزشکاران تیم ملی مریض میشوند و دیگر قادر به شرکت در مسابقه نخواهند بود به همین دلیل رجب با کمک دوستانش مجبور میشوند به جای آنها برای کشور خود مسابقه بدهند اما این اولین باری است که او در مسابقات تیم ملی شرکت میکند. اما رجب در این رقابتها موفق به کسب مدال طلا و مقام اول در بیشتر رشتهٔهای ورزشی مسابقات میشود. در این قسمت برای رجب دعوتنامهای از شهر قونیه میآید که به جشنواره لوبیای سفید دعوت شدهاست. رجب تصمیم میگیرد به همراه نورالله به مسابقه به این شهر برود اما اشتباهی پیش میآید که به کشور کنیا میرود و این دو دوست در قبیله محلیها گیر میافتند و رجب خود را به اسم کس دیگری به نام سوکاچو که برای محلیها مردی مقدس است معرفی میکند و نورالله را هم حیوان انسان نمای خود طبق افسانههای سوکاچو معرفی میکند، تا از فرصت استفاده کرده و به ترکیه برگردد. در این قسمت قبض برق رجب زیاد می آید. رجب با راهنمایی دوستش به روستای مادر بزرگ خود میرود تا از دادن پول برق در امان باشد. در هنگام برگشت رجب به روستای مادری خود متوجه میشود که دوست و همبازی قدیمی اش در روستا که اکنون کدخدای روستا شده میخواهد روستا را به یک سرمایه دار مشهود واگذار کند تا او در این روستا با خراب کردن جنگل ها و از بین بردن درختان یک مجتمع تفریحی بسازد. در ادامه رجب به کمک یک وکیل که او هم به تازگی به روستا برگشته است جلوی این کار را میگیرند.
هنوز نظری ثبت نشده است.
اولین نفری باشید که نظر خود را ثبت میکند.